آیا تاکنون پیش آمده که ساعتها، روزها یا حتی ماهها با مسئلهای در کسبوکار یا زندگی خود سر و کله بزنید ولی به نتیجه و راهحلی نرسید؟
در این شرایط با یک تکنیک بسیار ساده میتوانید به یک راهحل نوآورانه دست پیدا کنید: مسئله را برای خود بازتعریف کنید.
آرت مارکمن (Art Markman)، روانشناس شناختی و نویسنده کتاب «تفکر هوشمندانه» میگوید: «ایده کلی در حل خلاق مسئله این فرض است که شما یک چیزی میدانید که کمک خواهد کرد این مسئله را حل کنید، اما در حال حاضر به ذهنتان خطور نکرده است.» به عبارت دیگر، حافظه شما سرنخ لازم را برای بازیابی اطلاعاتی که نیاز دارید دریافت نکرده است.
در واقع، تغییر در شیوه تعریف مسئله به ذهن شما میگوید که در موقعیت متفاوتی قرار دارید که باعث میشود اطلاعات تازهای در حافظهتان بازیابی شود. مارکمن میگوید: «هر چقدر به شیوههای متفاوتتری مسئلهای را که به دنبال راهحل آن هستید توصیف کنید، چیزهای متفاوت بیشتری که از قبل میدانید به ذهنتان خطور خواهد کرد.»
میتوانید این دو سؤال را از خود بپرسید:
۱) ماهیت واقعی این مسئله چیست؟
در اغلب موارد، ما از حل یک مسئله بازمیمانیم زیرا که بیش از حد تمرکزمان را محدود کردهایم یا از همان ابتدا به جای مسئله روی یک راهحل خاص تمرکز میکنیم و سعی میکنیم آن راهحل را بهبود دهیم تا این که مسئله اصلی را حل کنیم. وقتی اینگونه فکر کنید، حافظه خود را محدود کردهاید و جلوی بروز خلاقیت میگیرید.
در عوض، به شکلی مفهومیتر روی خود مسئله تمرکز کنید و به دنبال ماهیت واقعی مسئله بگردید.
برای مثال، فیلترهای جاروبرقی را در نظر بگیرید. جاروبرقیها قبلاً کیسههایی داشتند که مدام مسدود میشدند، در نتیجه نوآوران بر این تمرکز کردند که چگونه فیلتر بهتری بسازند.
جیمز دایسون (James Dyson) متوجه شد که مسئله در واقع جداسازی گرد و خاک از هوا بود که حتماً نیاز به استفاده از یک فیلتر نداشت. مارکمن میگوید: «این امر به او این آزادی را داد که بسیاری شیوههای متفاوت جداسازی را امتحان کند.» در نتیجه دایسون جاروبرقی Dual Cyclone را اختراع و تولید کرد که شهرت و ثروت بسیاری را نصیب او نمود.
پس ابتدا به جای عبور سریع از مسئله و متمرکز شدن روی بهبود راهحل سعی کنید با مطرح کردن این پرسش ماهیت واقعی مسئله را کشف کنید.
۲) چه افراد دیگری با چنین مسئلهای مواجه شدهاند؟
وقتی به صورت مفهومی به مسئله خود نگاه میکنید، در مییابید که افراد دیگری هم چنین مسئلهای را به شیوههای کاملاً متفاوتی حل کردهاند. یکی از راهحلهای آنها ممکن است راهگشای شما نیز باشد.
برای مثال، دایسون متوجه شد که چوببریها از یک سیکلون صنعتی برای جداسازی خاکاره از هوا استفاده میکنند و آن فناوری را اصلاح کرد تا اولین جاروبرقی بدون فیلتر را بسازد.
مارکمن میگوید: «وقتی متوجه شوید مسئلهای که سعی دارید آن را حل کنید، بارها و بارها توسط افرادی در حوزههای دیگر حل شده است، می توانید به راهحلهای آنها نگاه کنید تا به شما کمک کند به راهحل خود برسید.»
ممکن است دقیقاً یکی از راهحلهای آنها را استفاده نکنید، اما حافظه خود را برای بازیابی اطلاعات بیشتر آزاد کنید. این کار رسیدن به آن لحظه گریزپای «آها!» را آسانتر میکند.
با بازتعریف مسئله، احتمال آن بیشتر است که به یک نوآوری واقعاً خلاقانه دست پیدا کنید.
شما از چه شیوههای خلاقانهای برای حل مسئله استفاده میکنید؟ شما هم میتوانید در بخش نظرات تجربههای خود را با ما و مخاطبان بیزینسترند به اشتراک بگذارید